با همین حال، اوج گرفتن علم و فناوری در حوزه بازاریابی عصبی، رقابتی جدی را بین شرکتها برای نیل به سهم بازار بزرگتر رقم زده است. در نهایت، هر شرکتی که بتواند بهتر از دیگران بیاندیشد و به صورت علمی از عوامل مختلف رفتار مشتری استفاده کند، برنده این رقابت خواهد بود.
با استفاده از استراتژی های بازاریابی کارآمد، این شرکت توانسته است محبوبیت گسترده ای در بین مشتریان پیدا کند و در نتیجه، فروش خود را افزایش دهد. با توجه به اقدامات بازاریابی موثر این شرکت، می توان گفت که بازاریابی یکی از عوامل کلیدی موفقیت دیجی کالا بوده است.
این ما را قادر ساخت تا درک بهتری از این داشته باشیم که چه مطالبی می توانند باعث جلب توجه بیشتری از بینندگان شوند. برای این منظور، ما از ابزارها و داده های YouTube برای شناسایی موضوعات و ترند های جدید استفاده کردیم.
بازاریابی شبکههای اجتماعی نیز میتواند یک راه مؤثر برای جذب مشتری جدید باشد. شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک، توییتر، اینستاگرام و لینکداین امکان ارتباط پیوسته با مشتری را فراهم میکنند و تبلیغکننده را قادر میسازند تا پیامهای تبلیغاتی خود را به صورت مستقیم و سریع برای مخاطب ارسال کنند.
بازاریابی عصبی، تلاش خود را بر روی فهم ارتباط مغز و رفتار مصرفکننده میگذارد. به عبارتی دیگر مغز به عنوان نقطه مرکزی توجه و تحقیق است و تمام جوانب، از دلایل مصرف یک محصول گرفته تا نقش برند در تصمیمگیری مصرفکننده، مورد بررسی قرار میگیرد.
مشاوره سئو یا بهینهسازی موتور جستجو که بخشی از بازاریابی محتواست، به وبسایتها کمک میکند تا در نتایج جستجوی موتورهای جستجو مانند گوگل، رتبه بهتری کسب کنند. تبلیغات پیوندی یا پرداخت به ازای کلیک، به تبلیغکننده اجازه میدهد تا به ازای هر کلیک بر روی لینک تبلیغاتی، به میزبان آگهی پول پرداخت کند.
این شرکت با ایجاد صفحات در شبکه های اجتماعی مانند تلگرام و اینستاگرام، ارتباط مستقیم با مشتریان خود برقرار کرد و با ارائه ی پاسخ های سریع به سوالات و مشکلات آنها، سطح رضایت مشتری خود را افزایش داد. یکی از اقدامات بازاریابی دیجی کالا استفاده ی فعال از رسانه های اجتماعی برای ارتباط با مشتریان بود.
بررسیهای علمی توسط پزشکان و متخصصان شاخههای مرتبط مانند روانشناسی و رفتار مصرفکننده نشان میدهد که رفتارهای خرید ما نتیجهی استدلالهای منطقی نیستند، بلکه تاثیراتی ناخودآگاهی که اغلب بر پایهی احساسات قرار دارد.
در واقع، با بررسی واکنشهای مغزی مشتریان می توان دید بهتری نسبت به انتظارات این گروه از بازار پیدا کرد و در نتیجه راهکارهای بهتری در بازاریابی و تبلیغات برنامه ریزی کرد. استفاده از سنجش عقل و احساس در بازاریابی عصبی به شرکتها اجازه میدهد تا به تاثیرات ناخودآگاهی بر تصمیمگیری مصرفکنندگان بپردازند.
بازاریابی ایمیلی نیز یکی از تکنیکهای مؤثر در بازاریابی دیجیتال است که به تبلیغکننده اجازه میدهد که با ارسال ایمیل به مخاطبین خود، ارتباط نزدیکتری برقرار کند و محصولات یا خدمات خود را به آنها معرفی کند.
مطالعه ساختار مغز، فرایندهای سیستمی، سطح قابل درک واکنشهای عاطفی و جنبههای دیگر مربوط به مصرفکنندگان، به شرکتها برای تولید ایدههای تبلیغاتی جدید و جذاب، بهخصوص در بازاریابی دیجیتال کمک میکند.