در دنیایی که تکنولوژی به سرعت در حال پیشرفت است، ایجاد محتوا با استفاده از گوشی هوشمند به یک نیاز ضروری تبدیل شده است. در این مطالعه، به بررسی نحوه تولید محتوا با گوشی هوشمند و اثرات آن بر روی آگاهی از برند و محبوبیت بین کاربران خواهیم پرداخت.
مطالعه ساختار مغز، فرایندهای سیستمی، سطح قابل درک واکنشهای عاطفی و جنبههای دیگر مربوط به مصرفکنندگان، به شرکتها برای تولید ایدههای تبلیغاتی جدید و جذاب، بهخصوص در بازاریابی دیجیتال کمک میکند.
پس از شناخت مخاطب، مرحله بعدی تعیین اهداف خود از تولید محتوا میباشد. این اهداف میتوانند همچون افزایش فروش، افزایش بازدید وبسایت، یا حتی ایجاد یک ارتباط بیشتر با مخاطب باشد.
مورد مطالعاتی این بار، یک شرکت کوچک فروش لوازم خانگی در تهران است که به دنبال افزایش حضور خود در فضای دیجیتال بوده و برای این منظور تصمیم به استفاده از گوشی هوشمند برای تولید محتوا گرفته بود.
بازاریابی عصبی یا آنچه به نام علم انتخاب میشود، تنها نشانی نیست از تغییرات جاری در بازار و دنیای کسبوکار، بلکه یک روش جدید و جذاب برای فهم بهتر مصرفکنندگان از طریق آنالیز مغزی آنها.
به همین دلیل امروزه شرکتهای بزرگ معتقدند که برای موفقیت بیشتر در بازی بازار، بررسی عوامل بیاختیاری و ناخودآگاهی میتواند کلید ورود به ذهن مخاطبها باشد. یعنی موفقیت در بازار امروز نیازمند داشتن دید شناختی و علوم عقلانی به فرآیند تصمیمگیری مشتریان است.
اگرچه استفاده از گوشیهای همراه برای تولید محتوا فواید فراوانی دارد، اما با چالشهایی نیز همراه است. این چالشها عبارتاند از: مشاوره سئو مدیریت حرفهای فایلهای تولید شده، کمبود فضای ذخیرهسازی، عدم دسترسی به وسایل برقراری ارتباط با اینترنت با سرعت بالا در برخی مکانها و آموزشهای دقیق برای استفاده از نرمافزارهای ویرایش فیلم و عکس بر روی گوشی.
به همین جهت، آینده بازاریابی در دست شرکتهایی خواهد بود که میتوانند رویکردی علمی برای درک بهتر مشتریان، خصوصاً در دوران جاری تکنولوژی و دیجیتالی، پیش بگیرند. یعنی به جای محدود کردن خود به روشهای سنتی بازاریابی، رویکردی نوآورانه برای فهم بهتر مصرفکنندگان برگزینند.
این میتواند شبکههای اجتماعی، وبسایت، وبلاگ، خبرنامه ایمیل، اپلیکیشنهای موبایل و غیره باشد. آخرین مرحله در تولید محتوای متنی، انتشار و توزیع آن است. برای این کار، باید از کانالهای مناسب استفاده کنیم. کانالهایی که مخاطب ما در آنها حضور دارد.
در این مرحله، باید متنهایی را بنویسیم که اطلاعات مفیدی را در اختیار مخاطب قرار دهند و او را به خواندن بیشتر وادار کنند. برای این کار، باید از زبان ساده و روان، ساختار مناسب و دقت در املاء و نگارش استفاده کنیم. پس از شناخت هدف و برنامهریزی، باید به نگارش و تولید محتوا بپردازیم.
برای مثال، اگر مخاطب ما مدیران کسب و کار هستند، محتوای ما باید حاوی اطلاعات مفید و جدید در مورد بازاریابی، مدیریت و راهبری کسب و کار باشد. باید بدانیم که چه کسی قرار است این متن را بخواند و چه اطلاعاتی برای او مفید است. اولین قدم در تولید محتوای متنی، شناخت هدف است.
بازاریابی عصبی، تلاش خود را بر روی فهم ارتباط مغز و رفتار مصرفکننده میگذارد. به عبارتی دیگر مغز به عنوان نقطه مرکزی توجه و تحقیق است و تمام جوانب، از دلایل مصرف یک محصول گرفته تا نقش برند در تصمیمگیری مصرفکننده، مورد بررسی قرار میگیرد.